ارسطو شب قبل خيلي اذيت مامانش كرده بود بطوري كه يك لحظه نگذاشت مامانش بخوابد. صبح من او را از مادرش گرفتم و كمي شير خشك دادم و سپي در لحاف و تشك خودم خواباندم او هم كمي بازي كرد و نق هم زد وبلاخره خوابش برد. مامانش هم از اين فرصت استفاده كرد و يك ساعتي خوابيد ...
ارسطو جون كه مرتب گريه ميكند وجيغ هم ميزند شايد ريفلكس داشته باشه! امروز قراره بره دكتر و اگر اين مشكل را داره درمان بشه.امروز هم بخاطر همين در زاويه 30 درجه او را خوابانديم كه اسيدهاي بر گشتي كمتر اذيتش كنه. ...
ديشب قرار بود ارسطو به حمام برود ولي وقت نشد.امروز رفت و كلي از آب خوشش آمد . اين پسر دائم در حال گريه كردن است ما نميدونيم چكار كنيم او اكنون سي و چها روزه هست. ...
ارسطو امروز سي روزه است گاهي شير خشك وگاهي شير مادر ميخورد وگاهي هم بالا مي آورد. امروز خيلي گريه ميكرد و به خودش ميپيچيد شايد دل درد بود. دو روزي هم ني ني وبلاگ تعطيل كرده بود وامشب متوجه شدم باز شده ...
ارسطو جان ديشب را باز نگذاشت كه مادر جونش استراحت كند.گريه هاي او ادامه داشت وحتي تا اين ساعت هم كه پست را ميگذارم خيلي آرام نگرفته ،من براي چند دقيقه توانستم او را آرام ببينم و عكسي ازش بگيرم ...